مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

مروارید آرام

  مهراد گلم پسر نازم سلام دو روز پیش نهار خونه عمه فریبا مهمون بودیم باباامیر  داشت لوستر عمه فریبارو تعمیر میکرد منم داشتم برای آقا پسرم شعر میخوندم با گل پسرم بازی میکردم دندوناتو نگاه میکردم که یه دفعه دیدم دندون پایین سمت چپ زده بیرون فکرکنم 3روزی بوده دراومده بود که من دیدم انقدر خوشحال شدم با صدای بلند سه چهار بار باباامیرو صدا کردم بابایی گفت چی شده گفتم یه دندونه مهراد دراومده خلاصه خیلی خوشحال شدم چون مهرادم از اذیت یه دندونش راحت میشه عزیزدلم دوستت دارم فراووووون ...
9 فروردين 1393

سال تحویل

پسرگلم سلام عزیزم دومین بهار زندگیت مبارک انشالله صدمین بهار زندگیت باشه. مهراد نازم پسرم امروز سومین روز فروردینه و من خاطره این چندروزو برات یادگاری مینویسم. پنج شنبه ساعت هشت و بیست دقیقه شب تحویل سال  1393 بود برای اولین بار سال تحویل خونه آقاجون بودیم و کنار مامان جون و خاله مهدیه و خاله لیلا و دایی رضا. پارسال سال تحویل مهراد 28روزه ما گریه میکرد و امسال موقع سال تحویل بازی میکردی انشالله که همه سال بازی و شادی کنی. بعد از تحویل سال و روبوسی و تبریک سال جدید اولین عیدیتو که یه جفت کفش بود از مهدیه خاله گرفتی و دومین عیدی سال جدیدو از آقاجون گرفتی.بعدش شام خوردیم و ساعت 10شب به خونه پدر جون رفتیم و اونجا هم همه تحویلت می...
3 فروردين 1393

مهراد و هفت سین

   در شکفتن جشن نوروز برايت در همه ي سال سر سبزي جاودان و شادي انديشه اي پويا و آزادي و برخورداري از همه نعمتهاي خدادادي آرزومندم . سال نوتون مبارک باشه بفرمایید سیب مامانی و بابا جونم عیدتون مبارک سال توپی داشته باشین همگی ...
2 فروردين 1393